راه برای جنگ جهانی سوم بازتر می گردد؟ ، کرونا کاتالیزور جنگ جهانی؟

به گزارش وبلاگ مونوپاد، افکار ترامپ همسانی زیادی با افکار هیتلر دارد، با این تفاوت که ترامپ یک سرمایه دار نیمه پیروز و مخالف سوسیالیسم است. شاید واژه سرمایه داری ملی گرا گویای روحیه او باشد. امروز آمریکا همه علایق همکاری بین المللی خود را کنار گذاشته مگر اینکه همه کشورهای دنیا رهبری بدون قیدوشرط آمریکا را بپذیرند.

راه برای جنگ جهانی سوم بازتر می گردد؟ ، کرونا کاتالیزور جنگ جهانی؟

به گزارش وبلاگ مونوپاد به نقل از شرق، احمد عظیمی بلوریان . استاد پیشین مریلند در یادداشتی نوشت:

ویروس کرونا در دو، سه ماه اخیر دامان دنیا را در بر گرفته و افزون بر کشتار سریع، موجب بی کاری و هرج ومرج اقتصادی در سراسر دنیا شده و مردم را از پای درآورده است. رفتار دولت ها نیز در سراسر دنیا ترکیبی است از اقدامات گسترده، از کوشش برای جلوگیری از همه گیری و یافتن پادزهر تا پنهان کاری و ارائه گزارش های غیرواقعی برای فرار از مسئولیت و نیز همراه نشان دادن رفتار خود با جامعه. راه های مبارزه با ویروس کرونا هیچ یک ناشی از کشف تازه نیست بلکه انتقال تجربه چندهزارساله بشر در مبارزه با بیماری های واگیردار مانند آنفلوانزا، وبا، سرخک، سل، ایدز و... است.

از شناخته شده ترین این روش ها شست وشوی دست ها، فاصله گیری اجتماعی، نکشیدن دست به صورت و به کاربردن ماسک است. اینها همه از تجربیات گذشته به دست آمده اند. درعین حال، همه دولت ها کوشش دارند که پادزهر ویروس کرونا را هرچه زودتر بیابند تا از شر آن خلاص شوند. دراین باره میان کشورهای دنیا هم همکاری وجود دارد و هم رقابت و تهمت زنی و افترا؛ چیزی که این روزها میان سران آمریکا و چین مبادله می شود. از سوی دیگر، به دلیل امکان سوددهی فراوری و فروش پادزهر این ویروس، همه کشورها در صدد یافتن پادزهر و فراوری انبوه و تجارت آن هستند.

تردیدی نیست که این کوشش به نتیجه خواهد رسید، اما در راستا این حرکت، کشورهای رقیب نه تنها از حربه جاسوسی و تهمت زدن به یکدیگر دست بر نخواهند داشت بلکه در رقابت بازار فروش از هیچ کوششی خودداری نخواهند کرد. این تا اینجای قضیه. اما آنچه پابه پای گسترش ویروس کرونا در دنیا پیش می رود، گسترش ویروس رقابت و دشمنی سیاسی است که از دید همگان پنهان مانده است یا تا به امروز جدی تلقی نشده است. البته این داستان به سه سال واندی پیش و انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا برمی شود اما منحصر به آن نیست. در گذشته های دور به ویژه از چندین هزار سال پیش که تاریخ مدون آن نگاشته شده و در دروس دبیرستان و دانشگاهی تدریس می شود، همیشه دشمنی و رقابت و دوستی میان قدرت های ملی و منطقه ای و بین المللی وجود داشته است. در نتیجه هجوم قدرت های برتر به ملل ضعیف تر، همه عوارض مشابهی که امروز در گسترش کرونا دیده می شود - مانند تخریب ساختارهای اقتصادی و اجتماعی، بروز بی کاری و گرسنگی، کشتار دسته جمعی، بروز و گسترش بیماری های عفونی به دلیل از میان رفتن نظام پزشکی و افزایش مرگ ومیر - به شدیدترین وجه در اجتماعات ملل مغلوب بروز کرد. آخرین نمونه آن در اشغال ایران از سوی قوای متفقین در جنگ دنیای دوم و حتی در جنگ عراق علیه ایران دیده شد.

جنگ های دنیای اول و دوم هرچه بودند، خاتمه موجب تفاهم میان ملل دنیا شدند. برای نخستین بار در تاریخ بشر سازمان های بین المللی مانند سازمان ملل متحد و مشتقات آن مانند سازمان های نظامی برای کنترل سلاح های اتمی، آژانس بین المللی انرژی اتمی، بانک دنیای و سازمان بهداشت دنیای تشکیل شدند. بنای این سازمان ها بر این بود که با برخورداری از تجربیات ناشی از تک روی کشورها و کمبودهای به دلیل از تفرقه افکنی سنتی در دنیا که تبعات آن بر مردم بیچاره اثرات منفی می گذاشت، از راه تفاهم و همکاری بین المللی دست به دست هم بدهند تا عقب ماندگی های ناشی از تک روی کشورها جبران شود. نزدیک به هفتادوچندسال که از جنگ دنیای دوم می گذرد، این همکاری ها کم یا زیاد صورت گرفت؛ اگرچه در این میان تک روی کشورها سرعت و مؤثربودن آن را کاهش داد. پس از جنگ دنیای دوم، ساختار دنیای تا به امروز دچار دگرگونی های فراوان شده است. بعضی از کشورها مانند چین و هندوستان از حالت مستعمره خارج شده و در مقیاسی باورنکردنی رشد نموده اند. کشورهای استعمارگر اروپایی مستعمرات خود را از دست دادند. سهم بریتانیا دست کم استقلال همین دو کشور چین و هندوستان و آزادی بیشتر کانادا استرالیا و زلاندنو است. فروپاشی اتحاد شوروی موجب استقلال کشورهای اطراف دریای خزر شد، اما روسیه خود باز هم فوران کرد. اروپایی های دیگر مانند فرانسه مستعمرات خود را مانند ویتنام و الجزایر از دست دادند. نفوذ آمریکا در خاورمیانه موجب سلطه آن در منطقه و تقویت امارات متحده عربی شد، اتحادیه ای که قبلا توسط بریتانیا شکل گرفته بود. این تقویت بازتاب خود را نسبت به وجود یک ایران عظیم به خوبی نشان می دهد.

جزایر خشک وخالی امارات کنونی را پیمانکاران غربی با درآمد نفتی امارات به صورت کلکسیون برج های عجیب وغریبی درآوردند که ساکنان طبقات بالا را غربی ها، سکنه زیرزمین را نظافتچی ها و عمله و کارگر آن را مردمان بومی و مهاجران گرسنه از کشورهای آسیای جنوبی و شرقی تشکیل می دهند. گسترش نفوذ ایران در منطقه در 40 سال اخیر شاید یک دلیل عمده در شکل گیری ساختار کنونی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی امارات باشد. اما آنچه مهم تر از این رویدادهاست و به گمان نویسنده از دید مسئولان ایران دور مانده، تغییر فرهنگی و سیاسی در نظام های حکومتی غرب به ویژه ایالات متحده آمریکاست.

این تغییرات کلا مفهوم همکاری های بین المللی را دگرگون نموده و حالتی را به وجود آورده که با وضع اروپا پیش از جنگ دنیای شباهت هایی دارد. دگرگونی به رهبری ایالات متحده آمریکا پس از انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری انجام شده و روزبه روز شدیدتر می شود. رشد سوسیالیسم ملی گرا در آلمان توسط هیتلر و یاران او در پاسخ به سرکوفت های فراوانی بود که پس از جنگ دنیای اول به آلمان وارد شده بود. هیتلر با ابداع و تقویت ایده آریایی بودن مردم آلمان و فزونی آنها به مردم کشورهای پیرامون، تصویری ایدئال از آینده آلمان ترسیم کرد و ایده سوسیالیسم ملی گرا را برای پیاده کردن سیمای آینده آلمان برگزید. گزینش سوسیالیسم به دلیل محبوبیت آن در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود. مدل عمل هیتلر مانند امپراتورهای پیشین آلمان و روم و دنیای مشرق زمین بود.

در جنگ خونینی که به راه انداخت، هرگز تصور نمی کرد که آمریکا و بریتانیا با آلمان رویارو شوند. تصور هیتلر ایجاد جامعه ای نسبتا مرفه و توانمند به لحاظ اقتصادی و ارزش های مردمی و فرهنگی (سوسیالیستی) و تکنولوژیکی بود. سال های اول زمامداری او توأم با پیروزیت نسبی بود. حتی کشوری دوردست چون ژاپن را برای شراکت در این مدل پذیرفته بود. ایرانِ دوره پهلوی اول را هم که از تجاوزات روسیه تزاری و انگلیس ها به عذاب درآمده بود، عاشق خود نموده بود. هیتلر در شروع جنگ دنیای دوم خود را پیروز مطلق می دانست و شکی نداشت که شوروی را هم به راحتی می بلعد. هیتلر، هیملر و حلقه نزدیکان آنها هرگز تصور مقابله با آمریکا و بریتانیا را نداشتند.

شکست آلمان و خسارات جبران ناپذیر جنگ دنیای دوم موجب شد که سران کشورهای قدرتمند دنیا ایده همکاری میان ملل را به جنگ های خانمان سوز ترجیح دهند. سازمان ملل متحد به همین منظور تشکیل شد. بنای مرکزی این سازمان در نیویورک ساخته و از بیشترین یاری های اقتصادی و عملیاتی آمریکا برخوردار شد. دیگر سازمان ها هم همه برای ایجاد همکاری میان کشورهای دنیا تشکیل شدند. ایران هم در بیشتر سازمان های بین المللی که با یاری آمریکا تشکیل شده بودند، عضوی فعال بود. کرونای سیاسی کنونی ناشی از ساختار ذهنی دونالد ترامپ برای ارتقای آمریکا به قوی ترین کشور دنیا است. افکار ترامپ همسانی زیادی با افکار هیتلر دارد، با این تفاوت که ترامپ یک سرمایه دار نیمه پیروز و مخالف سوسیالیسم است. شاید واژه سرمایه داری ملی گرا گویای روحیه او باشد. امروز آمریکا همه علایق همکاری بین المللی خود را کنار گذاشته مگر اینکه همه کشورهای دنیا رهبری بدون قیدوشرط آمریکا را بپذیرند. بنابراین توسل دولت ایران به فلان مصوبه فلان سازمان بین المللی اعتبار خود را از دست داده است.

راه های مقابله با این مبارزه طلبی - مانند راه های شناخته شده برای رویارویی با کرونا - برای رهبران کشورهای دنیا ناشناخته نیست اما آنها باید کرونای سیاسی را بپذیرند. این شرایط تا انتخابات آمریکا یعنی تا شش، هفت ماه دیگر ادامه خواهد داشت. در این دوره هیچ انتظاری برای همکاری بین المللی وجود نخواهد داشت. ترامپ تا به امروز پیمان های همکاری ناتو و نفتا را به هم ریخته است. اگر ترامپ انتخابات را ببازد، کرونای سیاسی تا حدی مهار خواهد شد.

اگر ترامپ برنده شود، ایران هم باید مانند دیگر کشورهای خاورمیانه در مبادلات خود با همسایگان ماسک بزند، از آنها فاصله بگیرد و از گردهمایی برای همکاری منطقه ای بپرهیزد. اگر ترامپ در انتخابات بازنده شود، وضع تا حدودی به همکاری بیشتر خواهد انجامید. نکته مسلم این است که فاتحه همکاری بین المللی خوانده شده و راه برای جنگ دنیای سوم بازتر شده است.

منبع: همشهری آنلاین

به "راه برای جنگ جهانی سوم بازتر می گردد؟ ، کرونا کاتالیزور جنگ جهانی؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "راه برای جنگ جهانی سوم بازتر می گردد؟ ، کرونا کاتالیزور جنگ جهانی؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید