نقشه یک تبهکار برای زنان مسافر - وبلاگ مونوپاد

به گزارش وبلاگ مونوپاد، تهران (پانا) - راننده شرور خودروی زانتیا که به خاطر کینه از همسرسابقش، تصمیم به انتقام از زنان گرفته بود به بهانه مسافرکشی آنها را داخل خودرویی که هیچ راه فراری نداشت مورد آزار و اذیت شیطانی قرار می داد.

به گزارش ایران، نخستین شکایت از این مرد میانسال چند روز قبل از سوی زن جوانی به پلیس مطرح شد. وی که بسیار هراسان و نگران بود در تماس با پلیس از ربوده شدن و آزار و اذیت خود توسط راننده یک خودروی زانتیا اطلاع داد.او در تحقیقات گفت: خانه ام در اطراف جاده بهشت زهرا است. آن روز از محل کارم بیرون آمدم و منتظر تاکسی بودم که خودروی زانتیایی مقابل پایم توقف کرد. راننده مرد میانسالی بود و خودرواش هم فرسوده و قدیمی بود به همین خاطر اطمینان کردم و سوار شدم. البته به غیر از من مسافر دیگری هم داشت. بعداز طی مسافتی مسافرش پیاده شد و ناگهان راننده زانتیا تغییر جهت داد.او ادامه داد: با تغییر جهتش خیلی ترسیدم و سعی کردم که از خودرو پیاده شوم. اما درها از داخل باز نمی شد. هر چه التماسش کردم بی فایده بود و او در بیابان های اطراف جاده بهشت زهرا توقف کرد و سپس داخل خودرو مرا مورد تعرض قرار داد. بعد هم دوباره به راه افتاد و مرا در نزدیکی خانه ام رها کرد.

با شکایت زن جوان کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شده و تحقیقات در این خصوص آغاز شد. در ادامه آنالیز ها آنها با شکایت مشابه دیگری روبرو شدند.

زن جوان دیگری در جاده بهشت زهرا قربانی جنایت سیاه راننده زانتیا شده بود. تصویر چهره نگاری شده متهم از سوی زن جوان شباهت زیادی با راننده قبلی داشت و با توجه به یکسان بودن نوع خودرو و شباهت تصویر متهمان احتمال اینکه هر دو جنایت سیاه از سوی یک نفر انجام شده شده باشد، مطرح شد.آنالیز ها دراین باره ادامه داشت تا اینکه مرد جوانی به پلیس زنگ زد و گفت: به تازگی ازدواج نموده ام و همسرم لحظاتی قبل هراسان با من تماس گرفت و گفت سوار خودروی زانتیایی شده که راننده قصد آزار و اذیت او را دارد. خانه مان حوالی بهشت زهرا است و در راه بازگشت به خانه به دام راننده شیطان صفت گرفتار شده است.بدنبال اعلام این تماس مأموران بلافاصله وارد عمل شدند اما دقایقی بعد دوباره مرد جوان با پلیس تماس گرفت و از فرار همسرش اطلاع داد و گفت: همسرم پیروز شده از دست راننده فرار کند.

کشف سرنخ

بلافاصله تحقیقات از زن 18 ساله که پیروز به فرار شده بود آغاز شد. او گفت: راننده مردی میانسال بود و خودرواش هم فرسوده و قدیمی، از طرفی دو مسافر هم داخل خودرواش بودند و همه اینها باعث شد که به او اعتماد کنم و سوار خودرواش شدم. اما مسافرها در بین راه پیاده شدند و ناگهان راننده تغییر جهت داد و در جاده ای خلوت پیچید. تازه آن موقع بود که فهمیدم چه نقشه شومی در سر دارد. ابتدا سعی کردم در ماشین را باز کنم اما درها از داخل باز نمی شد. بشدت ترسیده بودم که ناگهان فکری به ذهنم رسید، دستم را از شیشه نیمه پایین پنجره بیرون برده و در را باز نموده و خودم را از ماشین بیرون انداختم. بعد با تمام قوا در خلاف جهت فرار کردم و درنهایت پیروز شدم با یاری مرد جوانی که در یک کیوسک روزنامه فروشی کنار جاده ایستاده بود، نجات پیدا کنم. حین فرار عینک قرمزرنگم که روی دسته آن اسم خودم و همسرم را حک نموده بودم داخل ماشین متهم افتاد. اما در همان گیر و دار پیروز شدم شماره پلاک خودرو را حفظ کنم گرچه که همه اعداد یادم نیست.

دستگیری مرد زانتیا سوار

با اعدادی که زن جوان از پلاک خودروی متهم در اختیار تیم تحقیق قرار داد، مأموران پیروز به شناسایی خودروی زانتیا و مالک آن به نام بابک شدند. مأموران برای دستگیری راننده زانتیا به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت وارد عمل شده اما تعیین شد که مرد میانسال در مسافرخانه ای در جنوب تهران ساکن شده است.با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران راهی مسافرخانه های جنوب تهران شدند و پس از جست و جوی فراوان در نهایت پیروز به شناسایی متهم شدند. این در حالی بود که خودروی زانتیای بابک نیز در نزدیکی مسافرخانه پارک شده بود.

در بازرسی از خودروی زانتیا تعیین شد وی به عمد درهای آن را خراب نموده و همچنین عینک قرمز رنگ زن جوان نیز زیر جایگاه شاگرد داخل خودرو کشف شد.مرد میانسال ابتدا منکر این بود که زنان جوان را سوار خودرواش نموده است. اما مدارکی که کارآگاهان در خودروی او پیدا کردند و همچنین روبروه حضوری شاکی ها باعث شد که وی لب به اعتراف باز کند.

متهم گفت: مدتی قبل از همسرم جدا شدم و او مهریه اش را به اجرا گذاشت. به خاطر پرداخت مهریه همه خانه و زندگی و سرمایه ام را از دست دادم و سرگردان مسافرخانه های جنوب شهر شدم. از همسرم کینه به دل گرفته بودم و تصمیم به انتقام از زنان گرفتم آنها را به عنوان مسافر سوار می کردم، اما به آنها تجاوز نکردم فقط آنها را می ترساندم و بعد هم در نزدیکی خانه هایشان پیاده می کردم. با آنکه متهم همچنان منکر آزار و اذیت زنان بود، اما اظهارات شاکی ها، نظریه پزشکی قانونی و مدارک و شواهدی که کارآگاهان پلیس به دست آوردند نشان می دهد که او واقعیت را نمی گوید. بنابراین به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت متهم در اختیار اداره آگاهی نهاده شد و از کسانی که توسط این راننده زانتیا مورد آزار و اذیت نهاده شده اند، خواسته شد برای شکایت به اداره شانزدهم پلیس آگاهی یا شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت بروند.